ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
آن شبان،در فکر و در اندیشه شد
آرزومندِ سرا و ریشه شد
هر سحر میبُرد با ذکرِ خدا
گَلّهء ارباب را بَهرِ چَرا
در تفکّر از برای زندگی
خانه و کاشانه و سازندگی
همسرِ او شد صَفورای جوان
دختِ طنّازِ شُعیبِ مهربان
زوجهء موسی، نجیب و نازنین
با رِدای راه راهِ پُر زِ چین
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|