انجمن کلیمیان تهران
   

سالگرد مرگ آلبرت اینشتین

   

 

گردآوری :الهام یگانه
اردیبهشت ماه  1378

آلبرت انیشتین"تجاوز و خشونت هرگز موجب برقراری صلح نمی شود . صلح فقط با مذاکره صادقانه و تفاهم حاصل خواهد شد." آلبرت اینشتین
چهل و چهار سال از درگذشت آلبرت اینشتین فیزیکدان – ریاضی دان و متفکر بزرگ بشریت می گذرد، 18 آوریل مصادف با سالگرد در گذشت این دانشمند است.
درباره اینشتین و فرضیه نسبیت او مطالب زیادی گفته شده است اما در این مختصر ما می خواهیم اینشتین را به عنوان یک انسان شریف و متفکر معرفی نماییم و امیدواریم بیان دیدگاههای او کمک کند تا خوانندگان محترم روحیه این ریاضی دان بشر دوست را بهتر بشناسند.
آلبرت اینشتین در 14 مارس 1870 در شهر اولم در آلمان متولد شد و تحصیلات خود را تا دوره دانشگاهی در شهر مونیخ به پایان رساند. به قول خودش در جوانی به آلمانی بودن و یهودی بودن خود شناخت پیدا کرد و این شناخت منشا حسی و درونی نداشت بلکه محصول رویدادهای محیط بود که به خصوصیات او تبدیل شده بود و این شناخت و تحول افکار در آینده زندگی او تاثیر عجیب و تعیین کننده ای داشت.
از لحاظ اخلاقی فردی اینشتین در جوانی اعتلاء و ارزش فراوان پیدا کرد. آشلی مونتاگو انسان شناس برجسته ، که از دوستان نزدیک آلبرت اینشتین بود می گوید : روزی اینشتین به واقعه ای که در یکی از کنفرانس های فیزیک برایش اتفاق افتاده بود ، اشاره کرد در این کنفرانس ، اینشتین به کسی نزدیک شده بود که از قبل او را می شناخت . اینشتین با خنده می افزاید "با دیدن من دست مرا کنار زد و با 180 درجه تغییر مسیر با شتاب دور شد" این شخص کسی بود که بارها سعی کرده بود نظریات اینشتین را رد کند ولی اینشتین همیشه با روی خوش و شوخ طبعی خاص خود با او روبرو شده بود. ولی این گونه اعمال خصمانه در واقع نشانی از آن وقایعی بود که می خواست رخ بدهد، سوختن آثار اینشتین به دست نازی ها و فرار او از دست آنها.
یکی دیگر از بزرگواریهای او به دوره مک کرتی بر می گردد. در آن زمان ، مجله ای که "آمریکن مرکوری" نام داشت و متعلق به یک میلیونر بود، از اینشتین به عنوان "کمونیست پرنیستون" نام برده بود . وقتی از او پرسیدند که آیا نمی خواهد در مقابل این اتهام اقدامی بکند خندید و گفت: "بهترین کار در مقابل چنین چیزهایی نادیده گرفتن آنها است."
یکی از خصایص بارز اینشتین خنده رو و خوش طبع بودن او بود . آشلی مونتگو می گوید: در یکی از دیدارهایم با او. از او پرسیدم که آیا سنگ نبشته ای را که در مورد خودش شده است شنیده یا نه . بعد برایش خواندم :"اینجا آرمیده است اینشتین، پیشتازی از نژاد ژرمن که سخن گفتن نسبی نیوتن را خاموش کرد."
او این سنگ نوشته را نشنیده بود و خیلی از آن خوشش آمد. اینشتین شعر بی وزن زیر را هم که درباره اش سروده شده بود هرگز نشنیده بود برایش خواندم: سه مرد عجیب بودند که " اینشتین " نامیده می شدند، نام آنها "گرت" و "اپ" و "انی" بود
"گرت" شعر بی تاخیر می گفت ، پیکر تراشیهای "اپ" بد بودند ، و هیچ کس از کارهای "انی" سردر نمی آورد. این شعر نیز او را خوشحال کرد . بقیه دوستان و نزدیکان آلبرت هم چنین نظری درباره او داشتند.
اینشتین به عنوان یک یهودی
اینشتین از همان ابتدای جوانی در حالیکه از شهرت فراوان خود دچار سرگردانی شده بود می کوشید تا خود را با وضع جدید وفق دهد و شهرت خویش را وسیله نشر افکار اجتماعی و عقاید انسان دوستانه قرار دهد.
به نظر می رسد که در کمین نشسته است تا با تمام نیرو از موقعیت خود استفاده نموده و آن ر برای جابجا کردن نظام ظالمانه با یک نظام عادلانه انسانی مثل اهرمی که سنگ بزرگی را به حرکت می آورد بکار گیرد . او سعی می کرد خود را در تنگ نظریهای نژادی و مذهبی محدود نسازد و درباره موضع خودش نسبت به یهودیان توضیح می داد که چرا در صف مقدم نهضت ضد فاشیستی یهودیان قرار گرفته و به عنوان یک یهودی نیز خود را موظف به مبارزه با نازیسم می داند.
او در واقع پس از آنکه انجمن یهودیان آلمان را ترک گفت یک یهودی منفرد بود و بعد ها که قرار شد به خدمت دانشگاه در آید بار دیگر یهودی بودن به عنوان یک مشکل اجتماعی فردی برایش مطرح گردید . و خودش در این باره نوشت : "پانزده سال دیگر که به آلمان بازگشتم تازه کشف کردم که یهودی بوده ام. موجب اصلی این کشف بیشتر غیر یهودیها بودند تا خود یهودی ها " اینشتین در حالی که مخصوصاً در سالهای پایان عمر خود به آنچه خود ارزشهای معنوی یهود می دانست دلبسته بود با ناسیونالیسم صهیونیسم سیاسی سخت مخالفت می کرد و وقتی که صهیونیست ها سازماندهی خود را در اروپا و آمریکا اعلام کردند ، اینشتین مخالفت خود را با پیوستن به یهودیان جهان به یک سازمان جهانی سیاسی اعلام کرد و معتقد بود "ملی گرایی تعصب آمیز بسیار زشت است."
در این مرحله اعضای گنگره صهیونیست ها اینشتین را بسیار تشویق کردند که وارد سازمانهای صهیونیستی شود، ولی اینشتین هرگز قبول نکرد و نحوه تشکل دولت اسرائیل و عملکرد بعدی این دولت در رابطه با حقوق مردم فلسطین موجب شد که اینشتین همه علایق و دلبستگی های خود را از کشور اسرائیل قطع کند و در همان مراحل اول حتی با شیوه تشکیل دولت اسرائیل مخالفت کرد و گفت :"من توافق با اعراب ، بر اساس زندگی مسالمت آمیز را به ایجاد یک کشور یهودی ترجیح می هم" و در جای دیگر تاکید می کند "اگر ما نتوانیم راهی برای زندگی برادرانه و صادقانه با اعراب پیدا کنیم پس از بیش از دوهزار سال رنج و عذابی که تحمل کرده ایم هیچ نیاموخته ایم.... "
او انسانی بزرگ و دانشمندی جهانی و بشر دوست بود و هنگامی که چشم از جهان فروبست تمام انسانهای باانصاف در جهان پذیرفتند که بزرگترین دانشمند قرن بیستم با فروتنی و عشق به مردم زندگی را وداع کرده است.

مقالات مرتبط:
اعتقاد من
انسان نمونه قرن بیستم
چرا جنگ
فلسفه آرمانی من درباره علم و تمدن آلبرت اینشتین



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید