ییترُو-فصل بیستم
1.
خداوند صحبت كرده تمام این سخنان را گفت.
2.
من خداوند، خالق توام كه تو را از سرزمین مصر از خانهی
بندگی بیرون آوردم.
3.
در مقابل من معبودان دیگری برای تو وجود نداشته باشد.
4.
هیچ پیكرهای و هیچ تصویری از آنچه در بالای آسمان و در
پایین بر روی زمین و آنچه در آب در زیر زمین باشد برای خود نساز.
5.
به آنها سجده نكن و آنها را پرستش ننما چونكه من خداوند خالقت قادر
غیور، بازخواست كنندة گناه پدران از فرزندان، (فرزند و نوه) از نسل سوم تا
چهارم دشمنانم (كه پیرو پدر بدكار خود هستند) میباشم.
6.
نیكی كننده به هزاران (نسل) یعنی به دوستان و به كسانیكه
فرمانهای ما را مراعات میكنند
(كه پیرو پدر نیكوكار خود هستند).
7.
نام خداوند خالقت را بیهوده بر زبان نیاور زیرا كسی كه نام او را بیهوده بر
زبان آورد بدون مجازات نخواهد گذاشت.
8.
روز شَبات را به خاطر داشتهباش كه آن را مقدس بداری.
9.
شش روز كار كن و تمام كارت را انجام بده.
10.
و
روز هفتم برای خداوند خالقت شَبات است. تو، پسرت، دخترت، غلامت، كنیزت،
چارپایت و غریبت كه تَحت اختیار تو هستند، هیچ كاری نكنید.
11.
زیرا خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را كه در آنهاست در شش روز ایجاد
كرد و روز هفتم را روز آسایش قرار داد. به همین جهت روز شَبات را بركت داده
و آن را مقدس كرد.
12.
پدر و مادرت را احترام بگذار تا اینكه در آن سرزمینی كه خداوند خالقت به
تو میدهد عمرت طولانی شود.
13.
قتل نكن، زنا نكن، دزدی نكن، برای همنوعت شهادت دروغ نده.
14.
خانهی همنوعت را آرزو نكن. زن همنوعت، غلامش، كنیزش،
گاوش، الاغش و هر چه را مال همنوعت است آرزو نكن.
15.
و
تمام آن قوم شاهد صداها، شعلهها،
صدای كرنا و آن كوه پر از دود، بودند. پس آن قوم با مشاهدهی
آن (وضع) هراسان حركت كرده از آنجا دور ایستادند.
16.
به مُشه (موسی) گفتند: تو با ما سخن بگو و اطاعت خواهیم كرد و خداوند با ما
سخن نگوید مبادا بمیریم.
17.
مُشه (موسی) به آن قوم گفت: هراسان نباشید زیرا خداوند به منظور مفتخر كردن
شما و برای اینكه ترس وی بر شما باشد كه خطا نكنید نزول اجلال فرموده است.
18.
پس آن قوم دور ایستاد و مُشه (موسی) به سوی آن مه كه خداوند در آن بود پیش
رفت.
19.
خداوند به مُشه (موسی) گفت: به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین بگو: شما
ملاحظه نمودید كه از آسمان با شما صحبت كردم.
20.
تجسمی از من نسازید. معبود نقرهای
و معبود طلایی برای خود درست نكنید.
21.
قربانگاهی خاكی (به زمین پیوسته) برای من بساز تا قربانیهای سلامتی خود را از گوسفندان و گاوانت روی آن ذبح
كنی. در هرجا (ی مكان مقدس) كه به تو اجازه دهم نامم را یادآور شوی (بهطوریكه
نوشته میشود بیان كنی) نزد تو آمده بركتت خواهم نمود.
22.
و
اگر برای من قربانگاه سنگی بسازی آن (سنگ)ها
را تراشیده درست نكن مبادا كه ابزار فلزی خود را روی آن حركت دهی و آن را
بیحرمت
نمایی.
23.
به وسیلهی
پلكان بر قربانگاه من بالا نرو تا شرمگاه تو بر آن ظاهر نگردد.
|