|
|
آرش آبائي جشن پوریم، تجلي اراده خالق در سرنوشت مخلوق
طبق مندرجات كتب مقدس يهود حدود 24 قرن پيش «اَحَشوِرُوش» (در زبان عبري) كه به مدت 14 سال (3393 تا 3407 عبري- 367 تا 353 ق. م) بر ايران پادشاهي ميكرد، در سال سوم سلطنتش در جشني كه براي نشان دادن اقتدار سلطنتي خود ترتيب ميدهد، با غضب بر ملكة وقت- «وَشتي»، او را بر كنار كرده و در جستجويي در تمام سرزمين ايران، دختري يهودي به نام «اِستِر» را جانشين ملكه قبلي مينمايد. «مُردِخاي» پسرعموي استر و پيشواي ديني يهوديان ايران كه به دربار سلطنتي راه دارد، با يكي از وزراي مشرك پادشاه به نام «هامان» در مرام و عقيده اختلاف نظر پيدا كرده و حاضر به تعظيم در برابر بتِ او و پذيرش عقايد الحادي نميگردد. هامان اين رفتار مردخاي را به عنوان نمايندة تفكر يهود، توهين و تمرد به خود تلقي كرده و توطئهاي را عليه يهوديان آن زمان با جلب نظر احشوروش، طرح ريزي ميكند. او به همين منظور، قرعه انداخته و سيزدهم ماه عبري ادار سال 3405 عبري (3550 ق م) را (كه ماه تولد و وفات حضرت موسي است) براي اجراي حكم قتل عام يهوديان انتخاب ميكند (واژة پوريم - از ريشة پور- به معناي قرعه اقتباس شده است).
مردخاي با آگاهي از اين نقشة شيطاني، از استر تقاضا ميكند تا با استفاده از مقام خود، در رفع اين خطر تلاش كند. يهوديان به توصية استر و مردخاي، سه روز، روزه (تعنيت) ميگيرند و با دعا به رحمت ا.لهي متوسل ميشوند. استر نيز موفق ميشود كه نظر پادشاه را به حقيقت معطوف و خطر را از يهوديان دور كند. شرح كامل اين واقعه در يكي از كتب مقدسه يهود به نام «مِگيلت (تومار) استر» درج شده است. يهوديان، روز سيزدهم ماه ادار (دوم) را به ياد روزه يهوديان آن زمان، روزه (تعنيت) ميگيرند و مراسم جشني را نيز به مناسبت اين معجزة ا.لهي در روزهاي 14 و 15 ادار برگزار ميكنند. قرائت تومار استر در دو نوبت، ارسال هدايايي خوراكي براي دوستان و كمك به مستمندان از فرايض ديني اين جشن به شمار ميرود. آرامگاه استر و مردخاي جزء زيارتگاه هاي مهم يهوديان جهان است كه در مركز شهر همدان واقع شده است. 13 ادار امسال با اول فروردين مقارن شده است. لذا يهوديان ايران، سال 1379 شمسي را با روزه «استر» و جشن پوريم آغاز ميكنند.
* * * * * *
به عنوان مهمترين پيام واقعه پوريم و تومار استر، ميتوان به تقدير ا.لهي اشاره كرد كه در پوشش جرياناتي به ظاهر اتفاقي و عادي، به اعمال و نيات انسانها پاسخ ميدهد و وقايع را متناسب با رفتار آنها، تنظيم مينمايد. گاه اين مقدرات در ابتدا غير قابل درك و عجيب به نظر ميرسند اما گذشت زمان و نگاهي كلي به تاريخ، تصويري زيبا از اين حكمت و هدايت ا.لهي به دست ميدهد. تحليل گوشههايي از مگيلت استر و مقايسه آن با قرينههايي در تورات، اين تصوير را به وضوح آشكار ميسازد.
1- ارتقاء مقام استر «كسي چه ميداند، شايد براي همين لحظه (خطير) به مقام ملكه دست يافته باشي» (تومار استر: فصل 4 آيه 14)
استر، دختري يهودي است كه پس از غضب پادشاه ايران نسبت به همسر اول خود، به شكلي باور نكردني از ميان دختران 127 استان ايران در آن زمان به همسري احشوروش در آمده و ملكه ايران ميشود. هنوز هيچ واقعهاي براي يهوديان رخ نداده است و اين ارتقاء مقام، كاملا تصادفي و به عنوان بخت و اقبال بلند استر به نظر ميرسد. تنها پس از صدور حكم سهمگين عليه يهوديان است كه مردخاي به استر ملكه پيغام ميدهد كه خد.اوند تو را براي چنين روزي در نظر گرفته و بالا برده است و اكنون زماني است كه بايد دين خود را به جامعهات ادا كني، هر چند كه بدون اقدام تو نيز به هر حال «نجات و گشايش از سويي ديگر فرا خواهد رسيد». استر همزمان با روزة يهوديان، ترتيب ملاقات و مذاكره با پادشاه را براي بيان واقعيت توطئه هامان و درخواست كمك براي جامعهاش فراهم ميكند و سرانجام موفق ميگردد. چنين مذاكرهاي در اين سطح، تنها توسط ملكه آن زمان ميسر بوده و ناگفته پيداست كه نيرويي غيبي، از قبل اين ارتقاء مقام را هدايت كرده است. نظير اين واقعه در زمان حضرت يوسف و به صدارت رسيدن او در سرزمين مصر مشاهده ميشود. مصر در آن زمان ابر قدرت جهان بود و از علم و فرهنگ پيشرفتهاي بهره داشت و بالطبع كارگزاران و مشاوران برجستهاي در دربار فرعون حضور داشتند. در چنين وضعيتي، احتمال دست يافتن يك جوان غريبة عبري به دومين مقام آن سرزمين بسيار بعيد مينمود. به خصوص كه در مصر آن زمان، عبريها شأن بسيار پاييني داشتند به طوري كه به گفتة تورات، مصريان حتي پس از به صدارت رسيدن يوسف نيز حاضر به همسفره شدن با او نبودند. علاوه بر اين، يوسف يك «غلام مجرم زنداني» بود. با تمام اين اوصاف او ارتقاء درجه خود را تصادفي نميپندارد و پس از سالها، با ورود برادران به مصر و معارفه آنان با يوسف، او صريحا اعلام ميدارد كه خد.اوند وي را به چنين مقامي رسانده تا حافظ بقاي خاندان حضرت يعقوب در سالهاي قحطي باشد.
2- خواب پادشاه «در آن شب، خواب پادشاه آشفته شد» (استر، فصل 6 آيه اول)
نقطة عطف واقعه پوريم، بر هم خوردن خواب احشوروش ست كه در آن، هامانِ وزير ا در حال برداشتن تاج از سر خود ديد و در آن شب پس از برخاستن از خواب موضوع نيكي و خدمت مردخاي به او يادآوري شد و در روزهاي بعد اوضاع به نفع يهوديان تغيير كرد. همزماني وقوع اين خواب آشفته با پايان سومين روز از روزه و استغاثه يهوديان، اين سؤال را به ذهن ميآورد كه چه نيرويي عامل اين خواب بود؟ در موضوع آزادي يوسف از زندان و به صدارت رسيدن او نيز دو خواب معروف فرعون در يك شب زمينه ساز نجات شدند. فرعون در يك شب به طور پياپي، از ديدن دو روياي عجيب و متشابه آشفته خاطر شد و صبح هنگام، به دنبال تعبير صحيح آن گشت و تنها يوسف بود كه توانست روح آشفته فرعون را با تعبير ا.لهي خود، تسلي بخشد. اين خواب نيز نقطة عطف سرنوشت يوسف و به دنبال آن آيندة بني اسرائيل گشت.
3- تاخير در پاداش نيكوكاري «نوشته اي (يادبود) پيدا شد كه در آن مردخاي موضوع توطئة «بيگتانا» و «تِرِش» دو تن از نگهبانان آستان (سلطنتي) عليه پادشاه اَحَشوِرُوش را افشا كرده و اطلاع داده بود» (استر فصل 6 آية 2)
مردخاي در فرصتي كه پيش آمده بود، توطئهاي را عليه پادشاه خنثي كرد، اما هيچگونه پاداش و اجري به او داده نشد. ميتوان پيدا شدن فرصت خدمت براي مردخاي يا بي پاسخ ماندن اين خدمت را جزء اتفاقات جهان يا بيعدالتيهاي زمانه پنداشت. اما مدتها بعد پادشاه، پس از آشفته شدن خوابش به فكر دفتر ياد بود نيكيهاي نزديكان خود ميافتد و پس از جستجو در آن، خدمت بدون پاداشِ مردخاي آشكار ميشود. اگر فرصت آن خدمت براي مردخاي ايجاد نشده بود و يا مراسم سپاس و تقدير از او بلافاصله صورت ميگرفت، چه بسا كه روزنه اميدي براي رفع توطئه عليه يهوديان (حداقل به اين سهولت) بدست نميآمد. پس دستي پنهان در اين تاخير زماني، بسيار سنجيده عمل كرده است. يوسف نيز در زندان مصر، خواب رئيس ساقيان فرعون را به درستي تعبير كرد و او به مقام اوليه خود بازگشت. اما رئيس ساقيان اين نيكي يوسف را دو سال فراموش كرد تا آن كه لحظة مناسب فرا رسيد و پس از خواب فرعون، خدمت يوسف يادآوري شد و او از زندان مصر به بالاترين مقام كشور دست يافت.
* * * * * * جستجو و كنكاش بيشتر در متون تاريخ مذهبي، نمونه هاي بسياري را از اين دست آشكار خواهد ساخت، كه در حوصله اين مقاله نيست. ولي همين نكات براي به تفكر وا داشتن انسان دربارة خالق جهان و نظارت او بر جهانيان به عنوان شروعي نيك در سال نو شمسي، كافي به نظر ميرسد.
مقالات مرتبط:
|
|