11 اسفند 88
اکنون بیش از دو هزار و هفت صد سال است که ما
یهودیان در این مرز بوم زندگی می کنیم. تاریخ یهودیان ایران حاکی از فراز و نشیب
های بسیاری است و در کنار سال های طولانی می توان صفحات زرین و درخشانی نیز در آن
یافت که در آن ها یهودیان در نواحی خویش، طبق قوانین تورا زندگی می کردند و در همین
دوران بود که کتاب تلمود یکی از پرارزش ترین گنجینه های میراث یهود در بابل که تحت
تسلط ایران قرار داشت بوجود آمده است.
داستان پویم که یکی از شادترین و عمیق ترین اعیاد ما است، در ایران به وقوع پیوست.
صحنه اصلی وقوع این دایتان در دربار خشایارشاه پادشاه هخامنشن است و زمان وقع آن در
سال 3405 عبری 2365 سال پیش است. خشایارشاه ضیافت بزرگی به مناسبت به سلطنت رسیدن
خویش بر پا نمود و یهودیان نیز در بزم او شرکت کردند. در اوج مستی، خشایارشاه دستر
داد که ملکه "وشتی" را به دربار آوردند تا او در انظار پادشاهان و میهمانان، زیبایی
خیره کننده ی خود را نمایش دهد، پس از آنکه ملکه ی وشتی از این دستور سرباز زد
پادشاه عصبانی، طبق مشورت یکی از وزرای خود به نام هامان وی را به دست جلاد سپرد.
پس از رفع مستی، شاه هوشیار شد و به یاد ملکه از دست رفته افتاد و عزم تجدید فراش
نمود. پس خدمای دربار، وی را مشورت دادند که از سراسر امپراطوری، زیبارویان به
دربار سلطنتی فرستاده شوند تا ملکه شایسته ای آن طور که باید و شاید انتخاب شود. از
بین هزاران دختر و زن که در حرم خشایارشاه جمع شده بودند تنها استر بود که نظر
ملوکانه را به خود جلب نمود و خشایارشاه تصمیم گرفت که او را به عنوان ملکه انتخاب
کند.
مردخای که یکی ازرهبران مذهبی قوم و جز سنهدرین یعنی بالاترین مرجع شرعی یهود بود
به زبان های بسیاری تکلم می نمود که همین امر باعث شد توطئه ای را که دو تن از
درباریان بر علیه خشایارشاه چیده بودند برملا سازد و این حادثه و نام مردخای در
کتاب مخصوص دربار ثبت شد.
پس از این اتفاقات پادشاه هامان را به نخست وزیری منصوب نمود و سایر وزرا برای او
احترام زیادی قائل بوده و در مقابل او تعظیم می نمودند. غیر از مردخای یهودی که طبق
آئین اجدادی خویش از تعظیم نمودن به او خودداری می نمود این امر باعث خشم بسیار
هامان گشت و او بر آن شد که مردخای را تنبیه نماید. اما باید در نظر داشته باشیم که
هامان از نسل عمالق بود و دشمنی این نسل با قوم یهود و خدایش از قدیم الایام آشکار
بوده بنابراین به نظر هامان خوار آمد که تنها مردخای را از میان بردارد و در صدد بر
آمد که همه ی قوم او را تار و مار نماید. استراتژی هامان این بود که در یک روز معین
در سراسر امپراطوری ایران یهودیان نابود شوند و برای انتخاب این روز شوم طبق
محاسبات مختلف قرعه به زبان عبری پور خوانده می شود (که از زبان فارسی قدیم ریشه
گرفته است) این جشن به عنوان پوریم (قرعه ها) معروف گشته است.
هامان برای اینکه حس طمع خشایارشاه را نیز تحریک کرده باشد پیشنهاد داد تا ده هزار
بدره نقره (هر بدره حدود 30 کیلوگرم می باشد) نیز به خرانه سلطنتی ببخشد و بدین
ترتیب خشایارشاه انگشتر ملوکانه را به او داد تا هر چه که می خواهد به سر این قوم
خداپرست بیاورد، پس هامان هر چه زودتر دست به کار شده و چاپارهای سلطنتی را با
طومارهایی حاوی دستور قتل عام یهودیان که با مهر سلطنتی مهر شده بود روانه اطراف و
اکناف 127 ایالت تحت تسلط خشایارشاه نمود.
رسیدن اخبار جدید از پایتخت باعث آشفتگی بسیار یهودیان و عزاداریشان شد و شوش
پایتخت نیز از ان امر مستثنی نتود و دیر یا زود خبر به استر ملکه رسید که مردخای
لباس های خود را پاره نمود و پلاس پوشیده مشغول عزاداری است و وقتی استر جویای علت
این رفتار شد مردخای وی را در جریان قرار داد. استر از ملت خواست که سه شبانه روز
تعنیت بگیرند و مشغول خواندن تورا شوند و از درگاه هشم تقاضای بخشش نمایند.
از آن به بعد چرخ به سود یهودیان شروع به چرخش کرد و نه تنها هامان و ده پسرانش را
به چوبه دار آویختند بلکه یهودیان اجازه یافتند که در سراسر امپراطوری خشایارشاه
دست دشمنانشان را از سرشان کوتاه کنند و روزی که برای قتل عام یهودیان تعیین شد بود
تبدیل شد به یک روز جشن و شادی برای عموم یهودیان و معین شد همه ساله یهودیان این
روز را جشن گرفته و با قرائت مگیلا و مراسم به خصوص دیگر همواره به یاد این واقعه
تاریخی باشند.
حال به این بحث بپردازیم که چرا پدران ما در دوره استر و مردخای نجات پیدا
کردند؟چرا روز پوریم از چنین منزلت به خصوصی برخوردار است که بزرگان ما فرموده اند
که روز کیپور (کیپوریم) از بعضی لحاظ فقط مثل پوریم است و به درجه آن نمی رسد.
כִּפוּרִים כְּמוֹ פּוּרִים چرا بزرگان ما فرموده اند که از وقتی که ماه ادار آغاز
می شود شادی را باید زیاد کرد – چرا که از آغاز نیسان یا سیوان یا ... نه؟ چرا
فرامین پوریم همگی راجع به روابط بین دوستان هست مثل رد و بدل کردن هدایا و صدقه
دادن و ضیافت دادن و هیچ گونه فرمانی نسبت به خداوند در بینشان نیست مثل خوردن مصا
در پسح یا گرفتن بالنگ و لولاو در سوکا و غیره...؟
اهمیت به سزای پوریم بدین خاطر است که بر خلاف دیگر اعیاد، باعث معجره پوریم خود
یهدیان بودند چون وقتی به خطری که آنها را تهدید می کرد واقف شدند دریافتند که علت
آن چه بوده همان طور که استر از مردخای خواست « یهودیان را جمع کن» همین جمع شدن ،
متحد شدن یهودیان و توبه از صمیم قلبشان باعث شد که روزی که برای عزا مقرر شده بود
تبدیل به یک روز شادی و سرور شود . اتحاد و همبستگی قوم یهود برای خد-اوند اهمیت به
سزایی دارد.
در زمان استر و مردخای تجمع یهودیان و اتحادشان به اضافه توبه شان باعث نجاتش همین
روابط حسنه فی ما بین یهودیان بود. همان طور که گفتیم در گمارا آمده است که با آغاز
ماه ادار ما سعی می کنیم به شادی و خوشی اضافه نماییم.
مقالات مرتبط: - متن
خلاصه شده طومار استر (در کتاب مقدس)
مقاله ی پوریم
- جشن پوريم
- چند سوال در مورد پوریم
- پوریم جشن یا روزه، کدام یک درست است؟
-
مقاله علمی تقویم شناسی عدم انطباق پوریم با سیزده فروردین
-
سه نکته در مورد حاشه های پوریم
پژوهشی در مورد پوریم
- وضعیت موجود پیش از واقعه پوریم
- پوريم هاي ديگر
-
معرفی کتاب استر و مردخاي
پوریم
- خلاصه داستان پوریم
- تاج و تخت حضرت سلیمان و معجزه پوریم
- جشن پوریم
|