انجمن کلیمیان تهران
   

فصل‌هایی از زندگی هارامبام

   

 


آذر 88

عصر طلایی در اسپانیا با ظهور و فعالیت بزرگ‌ترین نابغه‌ی مذهبی یهودیان، یعنی مشه پسر مایمون، به اعتلا رسید و نسل‌های بعد از وی، برای این که مقام او را توصیف کنند بیان می‌داشتند که از زمان ظهور حضرت موسی تا عصر طلایی اسپانیا کسی به اندازه‌ی مشه پسر مایمون به تورات و دین یهود خدمت نکرده است.
به‌عقیده‌ی بعضی از محققان، مشه‌ابن مایمون از اعقاب ربی یهودا هناسی بود و از دوران کودکی، از هوش سرشاری برخوردار بود، بر میشنا و تلمود و تعلیمات دانشمندان دینی یهود تسلط کامل داشت. هرگز کسی نتوانسته است به اندازه‌ی او اطلاعاتی این‌چنین وسیع درباره‌ی قوانین مذهبی یهود داشته باشد.
اروپائیان این دانشمند یهودی را بیشتر با نام «مایمونید» می‌شناسند. علمای یهود او را «هارامبام» می‌نامند و این کلمه از حروف اول اسمش ساخته شده است که عبارتست از : هاراو مشه‌بن مایمون.
تحصیلات هارامبام
هارامبام در بعدازظهر آدینه‌ی عید پسح در سال 1135 میلادی در شهر قرطبه (کردوا) متولد گردید. پدرش یکی از دانشمندان معروف و شاگرد ربی یوسف‌ابن میگاش بود. هارامبام برادری به نام داود و خواهری به اسم میریام داشت. هر سه فرزند در مکتب پدر تعلیم می‌دیدند، ولی هارامبام علاقه‌ی بیش‌تری به یادگیری کتاب‌های عبری، عربی و اسپانیایی از خود، نشان می‌داد. ذهن او آماده‌ی فراگیری بود و تمام مطالبی را که درباره‌ی علوم و پزشکی و فلسفه و تلمود می‌خواند از حفظ می‌کرد.
چگونه هارامبام به مصر رفت
شهر آفتابی و آرام قرطبه برای یک دانش‌پژوه جوان، محلی دلپذیر و ایده‌آل بود. ولی وقتی هارامبام به سن 13 سالگی رسید، صلحی که در شهر حکم‌فرما بود و آرامش زندگی او کاملاً به هم خورد. عده‌ای از اعراب متعصب که الموحدین نامیده می‌شدند، از طرف شمال افریقا به قرطبه هجوم بردند. آن‌ها با سایر اعراب حاکم بر اسپانیا که «مور» خوانده می‌شدند تفاوت فاحشی داشتند. آن‌ها ادعا می‌کردند که تنها اشخاصی می‌باشند که به حضرت محمد ایمان دارند، و دیگر مسلمانان، و از آن جمله مورهای اسپانیا، غیرمسلمان و کافر هستند.
شعار جنگی الموحدین این جمله بود: یا اسلام بیاورید یا با شمشیر روبرو شوید. هنگامی که آن‌ها به اسپانیا حمله کردند، اکثر یهودیان از آن‌جا گریختند. خانواده‌های بسیاری که از قرن‌ها پیش در اسپانیا مقیم بودند، مجبور شدند برای حفظ جان خود فرار اختیار کنند ربی‌مایمون و خانواده‌اش هم در بین این فراریان بودند. مدتی بیش از 15 سال این خانواده از شهری به شهر دیگر سرگردان بود. آن‌ها به شهرهای مختلف اسپانیا گریختند و از آن‌جا به فاس در شمال افریقا و سپس به فلسطین و از آن‌جا عازم قاهره شدند. و بالاخره در این شهر بزرگ اقامت گزیدند. در تمام این مدت، با وجود مشکلاتی که هارامبام و خانواده‌اش با آن مواجه بودند، او مشغول مطالعه و نوشتن کتاب بود. میزان اطلاعات او در پزشکی و فلسفه و علوم به‌حد شگفت‌انگیزی بالا رفت.
نامه‌ی هارامبام به یهودیان اسپانیا
هارامبام در سن 23 سالگی و در همان دورانی که در شهرهای مختلف سرگردان بود، اولین کتاب خود را درباره‌ی تقویم نوشت. طولی نکشید که کتاب دوم او درباره‌ی منطق منتشر گردید.
در این موقع اعراب حاکم بر اسپانیا یهودیان ساکن آن سرزمین را آزار می‌دادند و اصرار داشتند که آن‌ها اسلام آورند. هارامبام رساله‌ای به‌صورت نامه‌ای سرگشاده به هم‌کیشان یهودی خود در اسپانیا نوشت و این نامه‌ی معروف «ایگرت هَشِماد» یا نامه‌ی مربوط به تغییر مذهب نام دارد. در این نامه او درباره‌ی فشار برای تغییر مذهب یهودیان بحث کرده است. او به ملت خود سفارش می‌کند که باطناً به مذهب یهود معتقد و وفادار باقی بمانند. عقیده‌ی هارامبام بر این بود که ب این شرایط هم می‌توان اشخاص را یهودی دانست. نوشته شدن چنین رساله‌ای به قلم هارامبام نشان می‌دهد که یهودیان اسپانیا وی را به‌عنوان رهبر بزرگ خود پذیرفته بوده‌اند.



مجسمه-Statuse-توریستشرح و تفسیر میشناها
کتاب پیروش همیشنایوت (شرح و تفسیری بر میشنا) را او در سال 1168 میلادی هنگامی که سی و سه ساله بود به‌پایان رساند. بسیاری از یهودیان آن‌زمان طالب تحصیل و یادگرفتن قوانین تورات بودند ولی وقت و اطلاعات کافی برای این کار را نداشتند. از هنگامی‌که ربی یهودا هناسی، میشنا را جمع‌آوری و تدوین کرد از این کتاب به‌عنوان یک مجموعه‌ی دین یهود استفاده می‌شد. ولی مطالب میشن برای یهودیانی که مطالعات کافی نداشتند به‌آسانی مفهوم نبود. حتی بسیاری از آن‌ها زبان عبری را به‌خوبی نمی‌دانستند.
هارامبام با نوشتن شرح و تفسیر میشنا به زبان عربی، اولین راه‌حل عملی این مشکل را نشان داد. او این‌کار را در سن 23 سالگی شروع کرد و ده سال از عمر خود را صرف آن نمود. در این کتاب او بسیاری از مباحثات مفصل میشنا را حذف کرد و فقط موضوع‌های روشن دینی را مورد مطالعه قرار داد. او بعضی از نکات را با مراجعه به اصول ریاضی و فیزیک شرح داده است و از تمام اطلاعات دستوری و تجزیه و ترکیبی که دستورنویسان عرب داشتند در کتاب خود استفاده نمود. در این کتاب اطلاعات بی‌پایان هارامبام از تلمود نیز وارد شده است.
سیزده اصل ایمان
هارامبام شرح و تفسیر میشنا را به‌این منظور نوشت که افراد عام جامعه‌ی یهودی بتوانند با میشنا به‌راحتی آشنا شوند ولی یهودیان آن روزگار از اصول مذهب و معتقدات دینی خویش نیز اطلاع کافی نداشتند، از این جهت هارامبام صورتی از سیزده اصل ایمان را در مقدمه‌ی رساله‌ی سنهدرین از تلمود گنجانید، و این اصول تا امروز به‌عنوان اصول دین یهود شناخته شده و مورد قبول کلیه‌ی یهودیان جهان است. هر کدام از جملات این اصول با کلمات אני מאמין (من ایمان دارم) شروع می‌شود. این اولین برای بود که یک‌نفر دانشمند یهودی اصول دین یهود را تنظیم می‌کرد، و با مطالعه‌ی این سیزده اصل، یهودیان می‌توانستند بفهمند باید به‌چه اصولی معتقد باشند و ارکان دین آنها چیست.
1- من ایمان دارم که خداوند همه‌چیز را خلق کرده و در همه جا حاضر است و بر همه چیز نظارت کامل دارد.
2- من ایمان دارم که خداوند یگانه است.
3- من ایمان دارم که خداوند جسم، شکل و صورت مادی ندارد.
4- من ایمان دارم که خداوند ازلی و ابدی است.
5- من ایمان دارم که به جز خداوند نباید موجود دیگری را پرستش کرد.
6- من ایمان دارم که خداوند از افکار درونی انسان‌ها اطلاع دارد.
7- من ایمان دارم که نبوت (حضرت موسی) حقیقت محض است.
8- من ایمان دارم که حضرت موسی بزرگ‌ترین پیامبر بنی‌اسرائیل است.
9- من ایمان دارم که خداوند، تورات را به حضرت موسی عطا فرموده است.
10- من ایمان دارم که تورات ما هرگز تغییر نکرده و نخواهد کرد و چیزی جایگزین آن نخواهد شد.
11- من ایمان دارم که خداوند به نیکان پاداش می‌دهد و بدان را مجازات می‌کند.
12- من ایمان دارم که ماشیح (منجی موعود) عاقبت ظهور خواهد کرد.
13- من ایمان دارم که مردگان روزی زنده خواهند شد.
بعدها، این اصول به خوبی شناخته و توسط همه‌ی یهودیان جهان پذیرفته‌شد و آن‌ها را در کتاب‌های نماز «سیدور» که در کنیساها و منازل موجود است، می‌توان یافت. سرود «ییگدل» که در همه‌ی سیدورها دیده می‌شود و آن‌ را بعد از «عربیت» (نماز شب) شب‌های شنبه و اعیاد می‌خوانند، مبتنی بر این اصول می‌باشد.
در سال‌های وحشتناک جنگ دوم جهانی که هیتلر قسمت اعظم ممالک اروپا را در اختیار خود داشت، و مامورین خون‌آشام او به آزار و شکنجه و قتل‌عام یهودیان مشغول بودند، سرود ایمان بر لب‌های قربانیان و شهدای یهودی جاری بود و در فضا پخش می‌شد. هنگامی که آنها را از اردوگاه‌های مرگ به سوی قتل‌گاه‌ها و اطاق‌های گاز می‌بردند، آنها سیزده اصل ایمان را می‌سرودند. آخرین جمله‌ی سرود آنها چنین بود: من ایمان دارم که ماشیح ظهور خواهد کرد، هر چند او تأخیر کند، و هر چند لازم شود مدت مدیدی در انتظار او رنج بکشیم، باز هم به ظهور او ایمان دارم. بدین‌طریق، حتی هنگامی که جلادان نازی، یهودیان را به‌سوی نابودی می‌کشانیدند، آنها مرگ را با سربلندی استقبال نموده و ایمان خود را به این حقیت که روزی جهان وضعی بهتر از این خواهد داشت با سرودخوانی ابراز می‌نمودند.
کتاب میشنه تورا (هیاد هحزاقا) משנה תורה (היד החזקה(
دوازده سال پس از انتشار تفسیر میشنا، کتاب بزرگ دیگری از هارامبام منتشر گردید. پرسش‌های فراوانی که هر روز از هارامبام می‌شد، او را بر آن داشت که کتاب میشنه‌تورا را بنویسد.
کلمات میشنه‌تورا به معنی، تکرار و مرور مطالب تورات، می‌باشد. در این کتاب هارامبام کلیه قوانین تورات شفاهی را روشن و صریح و به اختصار تمام شرح داده، ولی از ذکر مباحثات و گفتگوهایی که در میشنا و تلمود به نام «اَگادا» وجود دارد، خودداری نموده است.
با این‌که کتاب تلمود طبق مندرجاتش به شش قسمت مهم تقسیم شده است، قوانین دینی که در آن آمده، بدون نظم و ترتیب مشخص موضوعی تدوین شده است. برای مندرجات تلمود فهرستی تنظیم نشده است. بنابراین فقط افراد خاص می‌توانند قوانینی را که لازم دارند در آن پیدا کنند.
علاوه بر این، در کتاب تلمود درباره‌ی یک موضوع آرا و عقاید مختلفی بیان شده است. هارامبام به این اشکال پی‌برده و در مقدمه‌ی کتاب میشنه‌تورا درباره‌ آن مطالبی اظهار داشته است.
کاری که هارامبام انجام‌داد این بود که تمام قوانین مربوط به یک موضوع را از قسمت‌های مختلف تلمود استخراج و جمع‌آوری کرده و آن را به طرز علمی صحیح و منظمی در کتاب میشنه‌تورا تدوین نمود. اگر در تلمود درباره قانونی مابین دانشمندان پیشین بحث و اختلافی وجود دارد، هارامبام عقیده یکی از آنها را انتخاب نموده و پذیرفته است. انجام این‌کار بسیار دشوار بوده و چهارده جلد میشنه تورا که به زبان عبری نوشته‌شده است در مدت دوازده سال تکمیل گردید.
نظرات هارامبام درباره صدقه
هنگامی‌که تدوین چهارده کتاب میشنه تورا به پایان رسید مشخص گردید هارامبام نه تنها تمام قوانین تورات شفاهی را در آن گنجانده است، بلکه عقاید شخص خودش را درباره خدا و انسان، فلسفه، عشق به خدا و اخلاق و رفتار پسندیده نیز بیان داشته است. حتی از خلال جملاتی که صرفاً درباره‌ی قوانین دینی آمده است می‌توان به‌میزان فهم و درک هارامبام از عدالت و انسانیت پی برد. یکی از قسمت‌های کتاب هارامبام که نمایش‌دهنده طرز تفکر عالی انسانی اوست، فصلی است که درباره‌ی صدقه و و وجوب آن نوشته شده‌است. به‌عقیده‌ی هارامبام بهترین صدقه‌ دادن آن است که از فقر و بیچارگی اشخاص جلوگیری کند. او نیکوکاری و دادن صدقه و اعانه را به هشت درجه تقسیم کرده است.
1- پست‌ترین نوع صدقه دادن آن است که انسان از روی بی‌میلی و اجبار اعانه بدهد.
2- درجه‌ی دوم صدقه دادن، آن است که انسان اعانه را با میل بدهد ولی مقداری که می‌دهد کمتر از آن مبلغی باشد که باید بدهد.
3- درجه‌ی سوم صدقه آن است که فقط پس از آن که از کسی تقاضا کردند او اعانه بدهد.
4- درجه‌ی چهارم صدقه دادن آن است که شما صدقه را به کسی بدهید که از شما تقاضا نکرده باشد ولی از این که در میان مردم به او کمک می‌کنید ناراحت می‌شود.
5- پنجمین درجه‌ی صدقه آن است که شما آن را بدهید و ندانید به دست چه شخصی می‌رسد، ولی انسان فقیری که آن را می‌گیرد بداند کمک از طرف چه شخصی است.
6- ششمین درجه‌ی صدقه دادن آن است که شخص فقیر نفهمد چه کسی به او استعانت نموده است.
7- هفتمین درجه‌ی صدقه دادن آن است که نه فرد فقیر بداند از که کمک گرفته است و نه دهنده‌ی کمک بداند چه کسی را یاری نموده است.
8- هارامبام عقیده دارد که بهترین و عالی‌ترین درجه‌ی صدقه و اعانه دادن آن است که به مستمندان و بیچارگان کمک کنیم تا پیشه‌ای پیدا کنند و با آبرومندی معاش خود را به دست آورند و به این طریق از فقر آنها جلوگیری کنیم و نگذاریم سر بار جامعه گردند.

هارامبام-Harambam


مخالفت با میشنه تورا
از تمام نقاط یهودی‌نشین جهان درخواست می‌رسید که نسخه‌هایی از میشنه تورا را جهت آنان ارسال دارند. صدها کاتب مشغول رونویسی از این کتاب و فرستادن آن به تمام نقاط اروپا بوند. مردم می‌گفتند که بعد از ربی یهودا هناسی، که میشنا را تدوین نمود کسی به اندازه هارامبام به تعالیم یهود نپرداخته است. برای ابراز حسن تحسین خود، کتاب میشنه تورا را היד החזקה یعنی دست قوی نیز نام نهادند. این نام براساس آخرین آیه از سفر تثنیه (پنجمین سِفِر تورات) پایه‌گذاری شده است «و با تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیمی که موسی در نظر همه‌ی قوم اسرائیل نشان داد» بدین‌طریق کتاب میشنه‌تورا نمایش‌دهنده رابطه‌ای شد که بین تورات و قوانین تورات شفاهی که به وسیله‌ی هارامبام تدوین گردید وجود داشت.
البته نظرات مخالفی نیز درخصوص انتشار کتاب میشنه تورا وجود داشت. آنها می‌ترسیدند که مطالعه‌ی این کتاب ساده باعث شود که مردم از تحصیل تلمود حودداری کنند، و چون همه‌کس می‌تواند این کتاب را باز نموده و در آن درباره‌ی تمام قوانین تورات توضیح کافی بیابد، از این‌رو دیگر به مطالعه‌ی تلمود علاقه‌ای نشان ندهد.
پاره‌ای دیگر در پذیرفتن دستورات این کتاب تردید داشتند، زیرا هارامبام برای احکام و فتواهای خود توضیحی نداده و برای قوانینی که نوشته منابعی ذکر ننموده است. بعضی دیگر از دانشمندان بر این عقیده بودند که مطالعه‌ی این کتاب ممکن است موجب گردد که دیگران هم بدون مراجعه به تلمود تصمیماتی درباره‌ی قوانین تورات بگیرند و فتواهایی صادر نمایند.
ولی در حقیقت تمام این ترس‌ها بی‌اساس بود. پس از انتشار کتاب میشنه‌تورا دانشمندان یهود به مطالعه‌ و تحقیق تشویق شدند. تعداد تفسیرهایی که تاکنون بر کتاب میشنه‌تورا نوشته شده بیش از شمار تفسیرهایی است که بر هر کتاب دیگری از تالیفات علمای یهود به‌رشته تحریر درآمده است. از این‌رو آموزش تلمود هم رواج بیشتری یافت.
מורה נבוכים (راهنمای گمگشتگان)
تورات به یهودیان دستور می‌دهد چه کار کنند وو از چه اموری خودداری نمایند. ولی همیشه شرح نمی‌دهد که چر این کارها باید انجام پذیرد. به‌علاوه در بعضی موارد چنان به‌نظر می‌رسد که بین آن‌چه تورات تعلیم می‌دهد، و آن‌چه که ما می‌بینیم، تناقضاتی وجود دارد. این مسئله بسیاری از جوانان یهودی دوره‌ی هارامبام را مضطرب و نگران کرده بود. آنها می‌پنداشتند که مذهب و فلسفه با همدیگر تباین دارند، و احساس می‌کردند که اگر به یکی از این دو معتقد باشند، نمی‌توانند دیگری را بپذیرند.
هارامبام می‌دانست که بین مذهب و فلسفه و یا بین ایمان و عقل تناقضی وجود ندارد. اگر ما مذهب را خوب بفهمیم، تمام مشکلات دیگر منتفی می‌شود. هارامبام همان‌طور که خودش در مقدمه کتابش نوشته است، تصمیم گرفت کتابی بنویسد و آن عده اشخاص مذهبی را که به تورات معتقد هستند ولی با مشاهده‌ی تناقضات بین تعلیمات فلسفه و معنی لفظی تورات در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند، راهنمایی نماید. هارامبام در سال 1190 میلادی کتاب بزرگ راهنمای گمگشتگان را که به زبان عربی به نام دلالـة‌الحائرین است نوشت. این کتاب بعداً به وسیله ربی شموئل ابن‌تیبون به زبان عبری ترجمه شد و مُورِه نِووخیم نام گرفت.
در این کتاب هارامبام با نظم و اسلوب صحیحی تمام عقاید فلسفی از دوران یونان تا زمان خودش را بررسی نموده است. این کتاب مطالعه کاملی است از آن‌چه که فلاسفه بزرگ درباره خدا و انسان فکر کرده‌اند. هارامبام کوشش کرده نشان دهد که معتقدات و سنت‌های دین یهود با تعلیمات فلاسفه مباینتی ندارد. وی عقاید شخصی خود را نیز شرح داده و بیان کرده که یک یهودی مذهبی واقعی با چه دیدی به مسائل زندگی نگاه می‌کند.
بزرگ‌ترین کمکی که هارامبام با نوشتن کتاب راهنمای گمگشتگان کرده این است که نشان دهد برای مذهبی بودن باید ایمان و تفاهم وجود داشته باشد. او می‌گوید مذهب بر عقل و منطق متکی است، ولی در جایی که خرد انسان نتواند موضوعی را توجیه کند، ما باید ایمان داشته‌باشیم که خداوندی که تورات را به ما اعطا کرده است جز خیر بندگان خود چیزی نمی‌خواهد، و عقل و حکمت او خارج از دایره فهم و درک ماست.
چون مسائل دین یهود مورد علاقه متفکران مذاهب دیگر نیز بود، دانشمندان و فلاسفه مسلمان و مسیحی نیز کتاب راهنمای گمگشتگان را مطالعه می‌نمودند که مورد توجه آن‌ها نیز قرار گرفت. هارامبام این کتاب را از این جهت به زبان عربی نوشت تا ملت‌های دیگر هم بتوانند فلسفه مذهب یهود را درک کنند. این کتاب، بعدها به زبان‌های لاتین و اسپانیایی و سایر زبان‌های اروپایی ترجمه شد.

نامه به یهودیان یمن
ب این که هارامبام نمی‌توانست به تمام اشخاصی که از او تقاضای مصاحبه داشتند وقت ملاقات بدهد، هرگز نامه‌ای را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت. علاوه بر این، برای این که او را به خودخواهی و تکبر متهم نسازند، به همه نامه‌هایی که برایش می‌رسید شخصاً جواب می‌داد. سئوالات بسیاری درباره‌ی مسائل مذهبی برای او فرستاده می‌شد. روزی چنین نامه‌ای از جامعه یهودیان یمن به دستش رسید.
یهودیان یمن با قوانین مذهب یهود آشنایی کامل نداشتند. آنها تحت تسلط قبیله عرب الموحدین بودند که گاهی، درباره قوانین مذهبی یهود از ایشان پرسش‌هایی می‌نمودند و آزارشان می‌دادند.
هارامبام طی نامه محبت‌آمیزی به آنها نوشت که باید شهامت و ایمان داشته باشند. او برای آنها توضیح داد که هر فرد یهودی موظف است سنت‌های دینی قوم خود را حفظ کند و با توجه به اوضاع و احوال اجتماع آنان، تقیه ر برای آنان مجاز دانست.
نامه هارامبام به یهودیان یمن قوت قلب داد تا بتوانند در برابر فشار اعراب مقاومت نمایند. این نامه به‌حدی در آنها تأثیر نمود که صدها نسخه از آن را رونویسی نمودند و مابین تمام یهودیان یمن پخش کردند. آنها از راهنمایی هارامبام بسیار متشکر شدند و برای ابراز حق‌شناسی خود نام او را در نماز قدیش روزانه ذکر می‌نمودند و چنین می‌گفتند که سلطنت خدا در دنیا (در دوره) زندگی شما و در حیات سرور ما ربی مشه برمایمون برقرار گردد.
چرا هارامبام هرگز فراموش نخواهد شد
علی‌رغم عناد و حملات مخالفان، هارامبام با کمال فروتنی و علاقه به تدریس، نوشتن کتاب و رساله، معالجه بیماران و خدمت به خدا و ملت خویش ادامه می‌داد او هرگز از انتقاد دیگران خشمگین نشد. او زندگی خود را فرصتی می‌دانست برای این که اراده و خواست پروردگار را به همنوعان خود بفهماند فکر او چون چراغ روشن و پر نوری به گوشه‌های تاریک معلومات انسانی نفوذ کرد و با تعمق در دریای بیکران تلمود توانست قوانین تورات‌شفاهی را به‌شیوه‌ی علمی تنظیم و تدوین نموده و در اختیار همگان بگذارد.
هارامبام در سال 1204 میلادی در سن 70 سالگی رهسپار جهان ابدیت شد. پیکر وی را به فلسطین بردند و در شهر طبریا به خاک سپردند. در محل زادگاهش قرطبه خیابانی به نام او نام نهادند و هم‌اکنون مراکز فرهنگی و آموزشی بسیاری با نام موسی‌ابن میمون در کشور مغرب و دیگر کشورها نام‌گذاری شده است.
پس از مرگ هارامبام تغییرات مهمی در زندگی یهودیان پدید آمد، یهودیان دیگر مانند سابق زبان عربی را نمی‌دانستند، علاوه بر این یهودیان فرانسه که جامعه وسیعی را تشکیل می‌دادند به‌هیچ‌وجه زبان عرب را به کار نمی‌بردند. کتاب‌های دینی یهود برای این‌که رواج پیدا کند و یهودیان از آن استفاده نمایند به زبان عبری نوشته می‌شد. گروهی از اندیشمندان یهودی گنجینه گران‌بهای نوشته‌های دینی یهود را از زبان عربی به عبری ترجمه کردند. در میان این استادان: یهودا ابن و پسرش شموئل مقام نخست را داشتند. آنها مسئولیت ترجمه بسیاری از کتاب‌های ربی شلومو ابن گبیرول، بَحیه‌ابن یوسف، ربی یهودا هلوی و هارامبام را پذیرفتند و امروزه ما می‌توانیم از نوشته‌های این شاعران و نویسندگان بزرگ استفاده کنیم.

مقبره هارمبام


 

از زمان حضرت موسی تا موسی ابن میمومن
هارامبام راهنمای سرگشتگان
برنامه کار روزانه هارامبام
صدایی که از دل قرون سخن می گوید
ابن میمون هوما نیست
مطاله تطبیقی ازدیدگاه ابن رشد و هارامبام
ابن رشد و سنت فلسفی
هارامبام
موسسه مایموند
 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید