3-قوانین مربوط به حیوانات پاک
قوانین آیین یهود راجعبه استفاده از گوشت حیوانات فقط محدود به تعیین مشخصات
حیوانات حرام و حلالگوشت نمی شود بلکه برای انواع حیوانات حلال گوشت و شرایط
استفاده از آنها قوانینی دارد که باید مورد توجه قرار داده شود زیرا عقیده کتاب
مقدس بر این است که خوراکی که انسان میخورد سهم بسزایی در اعمال و به خصوص افکار
وی دارد و به همین مناسبت در مورد استفاده از گوشت حیوانات پاک برای سلامت تن و
روان فرامینی داده شده است که باید به آنها توجه فراوان کرد.
از آن جمله علمای یهود با مطالعهی قوانین تورات به این نتیجه رسیدهاند که غذای
گوشتی بیش از غذای دیگر بر روی فعلو انفعالات بدن تأثیر میگذارد که می توان اثر
آن را بر روی قوای جنسی نام برد و اعتقاد بر این است که اگر در خوردن گوشت راه
افراط و زیادهروی پیموده شود بر اثر تحریک قوای جنسی آدمی به سوی برآوردن خواهش ها
و تقاضاهای جنسی و هوی و هوس خویش سوق میدهد که منجر به گناه و دوری انسان از حد-ا
می گردد. به گونهای که که قبلاً اشاره شد در تورات به کسانی که مایل به خوردن گوشت
بودند لقب شهوتپرستان هوس بازان دادهاست( سفر اعداد، باب11: آیهی4. ایضاً. کتاب
مزامیر، باب78: آیههای 34-18 ایضاً. سفر اعداد، باب12 آیههای34-33.).
حتی برای این که گوشت حیوانات شاخ زن و حمله کنندهای مانند گاو اثر سویی بر بدن
نگذارد و این صفات احیاناً به بدن انسان سرایت نکند خوردن گوشت حیوان یا گاوی که بر
اثر شاخ زدن منتهی به کشته شدن فردی گردد به شدت منع گردیده است(XXX سفر خروج،
باب21: آیههای 29-28: هر گاه گاوی به شاخ خود مردی یا زنی را بزند که او بمیرد گاو
را البته سنگسار کنند و گوشتش را مخورند لیک اگر گاو قبل از آن شاخزن میبود و
صاحبش آگاه بود و آن را نگاه نداشت و او مردی یا زنی را کشت گاو را سنگسار کنند و
صاحبش را نیز به قتل رسانند.YYY).
و نیز برای جلوگیری از نفوذ میکروبهای موجود در بدن یک حیوان یا جسم پلید به گوشت
حیوان پاک اگر گوشت حیوان پاکی به جسم ناپاکی برخورد کند استفاده از آن منع گردیده
است( سفر لاویان، باب7: آیهی19: و گوشتی که به هرچیز نجس برخورد کند خوده مشود و
به آتش سوخته شود.) و باید آنرا در آتش انداخت و به همین ترتیب برای این که پلیدی
ومیکروب موجود در جسد یک حیوان پاک به انسان سرایت نکند دست زدن به جسد مردهی هر
حیوانی منع شده زیر منجر به نجس شدن تن آدمی گردد(XXX سفر لاویا، باب11: آیهی39:
اگر یکی از بهایمی که برای شما خوردنی است بمیرد هر که لاشهی آن را لمس کند تا شام
نجس باشد... هر که لاشهی آن را بردارد رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد.YYY).
یک نکتهی جالب که در قوانین تورات دیده میشود این است که معمولاً رسم بر این نیست
که به ازای اجرای هر فرمان و دستوری مزد و پاداشی در مقابل اجرای آن در نظر گرفته
شود زیراعقدیه براین است که همهی قوانین با هم برابراند و فرقی بین آنها نیست کوچک
و بزرگ هم ندارد، لیک در دو مورد از این فرامین پاداش و مزدی تعیین شده است که
قابلتوجه میباشد و اتفاقاً برای هر دو آنان یک پاداش معین و مساوی یعنی طولعمر
درنظر گرفته شدهاست. که اولی مربوط به یکی از فرمانهای دهفرمان(XXX زمانی که
بنیاسراییل بعد از خروج از مصر و احساس آزادی به حدود کوه سینا رسیدند خد-ا حضرت
موسی را مأمور فرمود که اراده وی را نسبت به اعطای تورات و فرمانهای دهگانه به
اطلاع بنیاسراییل برساند(سفر خروج باب19) بنیاسراییل در مقابل با رغبت و میل
فراوان آمادگی خود را برای دریافت تورات ابراز داشتند و گفتند: هر آن چه خد-ا
بفرماید قبل از این که بشنویم انجام میدهیم، به عبارت دیگر گفتند: انجام میدهیم
سپس میشنویم و در روز ششم ماه سیوان عبری قوم بنیاسراییل در مقابل کوهسینا در
حالی که همگی چه از لحاظ جسمی و روانی پاک و تمیز بودند برای دریافت و فهمیدن
فرمانهای دهگانه چون تن واحدی حاضر شدند، تورات چگونگی این اجتماع بزرگ و روحانی
و مقدس را چنین بیان میکند: واقع شد در روز سوم به وقت طلوع صبح که رعدها و برقها
و ابر غلیظ بر کوه پدید آمد و آواز کَرنای بسیار سخت بطوری که تمام قوم که در
لشکرگاه بودند بلرزیدند. و تمامی کوه سینا را دود فرا گرفت زیرا خد-اوند در آتش بر
آن نزول کرد و دودش مثل دود کوره بالا میشد و تمامی کوه سخت متزلزل گردید. خد-ا بر
کوه سینا بر قلهی کوه نازل شد و خد-ا موسی را به قلهی کوه خواند و موسی بالا رفت.
سپس خد-ا فرمانهای دهگانه را به سمع بنیاسراییل رسانید که بدین شرح میباشد
1- من خد-ای تو هستم که تو را از زمین مصر و از خانهی غلامی بیرون آوردم.
2- تو را خد-ایان دیگر غیر از من نباشد، هیچ شکل تراشیده و تمثالی از آن چه بالا در
آسمان و پایین در زمین و آنچه در آب زیرزمین است برای خود مساز و به آنها سجده مکن
و آنها را مورد پرستش قرار مده.
3- نام خدای خود را به باطل مبر.
4- روز شنبه(سبت) را به یاد داشته آن را تقدیس نما. شش روز مشغول باش و همهی
کارهای خود را به جای آور لیک روز هفتم روز استراحت و سبت از جانب خد-ای تو است در
آن روز هیچ کار مکن نه تو و نه پسرت نه دخترت نه غلامت نه کنیزت نه بهایمت و نه
بیگانهای که درون دروازه تو است.
5- پدر و مادر خود راحترام بگذار تا حیات تو در زمینی که خد-ایت به تو میبخشد دراز
شود.
6- قتل مکن
7- زنا مکن
8- دزدی مکن
9- بر همسایهی (هم نوع) خودت شهادت دروغ مده
10- به خانهی همسایهی(هم نوع) خود حسد مبر و به زن همسایهات و غلامش و کنیزش و
گاوش و خرش و به هیچ چیزی که از آن همسایهی(هم نوع) تو باشد طمع مکن. سفر خروج،
باب20: آیههای17-1. ایضاً سفر تثنیه باب5: آیههای21-6. YYY) میباشد که خد-ا این
فرمانها را در کوه سینا واقع در بیابان سینا به بنیاسراییل عطا فرمود و آن هم
عبارت است از احترام گذاردن به والدین است(سفر تثنیه، باب5 آیهی16.):«پدر و مادر
خود را احترام نما تا روزهای تو در زمینی که خد-ایت به تو میدهد طولانی شود(سفر
خروج باب20 آیه12).» و این فرمان جزء اولین دستورهایی میباشد که وظایف انسان را
نسبت به همنوع خویش بعد از ذکر وظایف انسان نسبت به آنچه که مربوط به خد-ا میباشد
بیان میکند و دومین فرمان مربوط به حیوانات است که به این مضمون میباشد«اگر
اتفاقاً آشیانهی مرغی در راه بنظر تو آید خواه بر درخت یا بر زمین و در آن بچهها
یا تخمها باشد و مادر بر بچهها یا تخمها نشسته مادر را با بچهها مگیر... تا
برای تو نیکو شود و عمر طولانی داشته باشی (سفر تثنیه باب22 آیههای7-6).» بطوری که
ملاحظه شد برای هر دوی این فرمانها که اتفاقاً اولی امر و دومی نهی میباشد پاداشی
مساوی یعنی طولعمر در نظر گرفته شده است و این نشاندهنده ارج و مقامی است که
تورات به چگونگی رفتار انسان نسبت به حیوانات و حمایت از آنان دادهاست. علاوه بر
مورد ذکر شده فرمانهای دیگر میباشد که دال بر این است که حیوانات همچون انسان
دارای عواطف و احساساتی میباشند که باید به آنها توجه کرده و مراعات کنیم و سعی
نماییم همواره خود را حامی آنان قرار دهیم برای نمونه میتوان به این فرمان اشره
کرده نباید هرگز نوزاد هر حیوانی را بلافاصلهپس او تولد ذبح کرد(XXX سفر لاویان،
باب22: آیههای28-27: چون گاو یا گوسفند یا بز زاییده شود هفت روز نزد مادر خود
بماند... اما گاو یا گوسفند آن را با بچهاش در یک روز ذبح مکنید.YYY) و حتماً باید
حداقل مدت هفت روز نزد مادرش باشد زیرا در غیر اینصورت موجبات رنجش حیوان فراهم
میگردد. یا این که کشتن هر حیوانی با بچهاش در یک روز مجاز نیست زیرا انجام این
عمل سرپیچی از فرمانهای خد-ا و موجب گناه می باشد.
با یک نگاه کوتاه و اجمالی بر چگونگی تغذیه آن دسته از حیواناتی که حلالگوشت
میباشند میتوان به این نتیجه رسید حتی برای نمونه بین این حیوانات هیچ کدام
گوشتخوار به تمام معنی نیستند بلکه خوراک خویش را از موادغذایی دست اول طبیعت یعنی
گیاههان که سالم و تازه میباشند تأمین میکنند و برعکس حیواناتی که حرامگوشت
هستند عموماً گوشتخوار میباشند و بدیهی است این دسته از حیوانات برای بدست آوردن
آذوقه و توشهی خویش مجبور میباشند از طریق صید و شکار حیوانات و چهارپایانی که
اغلب بر اثر پیری و مبتلا شدن به انواع بیماریها از گله عقب میمانند یا از لاشهی
حیوانات تأمین کنند بنابراین گوشت این حیوانات گوشتخوار که از موادغذایی دستهی
دوم و مرده طبیعت تغذیه میکنند آلوده به انواع میکروبها و کانونهای بیماریزا و
مسری و انگلهای مختلف است که برای انسان مضر میباشد زیرا خود این حیوانات در موقع
خوردن کلیه میکروبها و تخم انگلهای موجود در لاشهی حیوانات دیگر را مستقیماً به
بدن خود منتقل کنند در نتیجه این دسته از حیوانات گوشتخوار به احتمال زیاد حامل
انواع میکروبهای مختلف میباشند در صورتی که از گوشت آنها به عنوان غذا استفاده
گردد، احتمال زیاد دارد که این میکروبها و آلودگیها به انسان سرایت کند و در
نتیجه انسان به بیماریهای مختلف که اتفاقاً تعداد بیماریهای مشترک انسان و حیوان
کم نیست مبتلا گردد. بر فرض اگر حیواناتی باشند که بطور مرتب از گوشت حیوانات سالم
تغذیه کنند یعنی از طریق شکار بدست بیاورند باز هم با گوشت حیوان صید شده مقدار
زیادی سم( اسید لاکتیک موجود در جسد حیوان شکار شده که بر اثر خستگی زیاد در بدن
حیوان ایجاد می گردد.) وارد بدن خود میکنند زیرا هر حیوانی که حس میکند در تعقیب
یک حیوان درندهای قرار دارد وحشتزده با عجله فراوان تا آنجایی که امکان دارد فرار
میکند.
حال بر اثر جستوخیز و حرکات سریع ماهیچهها، سلولها به اکسیژن بیشتری احتیاج پیدا
میکنند که حیوان سعی میکند که تندتر نفس بکشد لیک اگر ادامه پیدا کند و مدت زیادی
حیوان فرار کند اکسیژن کافی به سلولها نمیرسد در نتیجه نسبت گازکربنیک به اکسیژن
درخون و بافتهای حیوان زیاد شده که منجر به خستگی شدید میگردد، و در این صورت است
که حیوان تسلیم شده و توسط حیوان شکارچی همراه با کلیه سمومی که بر اثر دویدن ایجاد
شده و موجب آن شده است که حیوان خسته گردد خورده میشود. شاید یکی از دلایلی(XXX
سفر خروج باب22: آیهی31: برای من اشخاص مقدس باشید و گوشتی را که در صحرا دریده
شود مخورید آن را نزد سگان بیندازید.YYY.) که شکار حیوانات در آیین یهود منع
شدهاست.(صرفنظر از رنج و دردی که حیوان در زمان صید میکشد و این آیین با این امر
مخالف است) همین باشد.
گذشته از اینها هر چند که انسان همهچیزخوار است معذالک ساختار دستگاه گوارش بخصوص
رودهها از لحاظ طولی نسبتاً به حیوانات گیاهخوار نزدیکتر است زیرا معمولاً طول
روده حیوانات گیاه خوار از حیوانات گوشتخوار بیشتر است، حال که طول رودهی انسان
از طول روده حیوانات گوشتخوار بیشتر است اگر در گوشتخواری زیادهروی کند نتیجهیی
جزء سردردهای مختلف و فشار بر روی کار رودهها و سایر دستگاههای بدن ندارد از طرفی
نباید فراموش کرد که اگر مصرف گوشت به اندازه کافی و متعادل باشد مفید است لیک اگر
راه افراط در گوشتخواری انتخاب شود بطوری که خوراک همیشگی و روزانه گردد چون محرک
میباشد لذا روی دستگاههای مختلف بدن از قبیل دستگاه گوارشی و تنفسی و قلب و عروق
اعصاب و کلیهها و مغز اثرات بدی گذاشته و موجبات خستگی این دستگاههای مفید بدن می
گردد.
یکی از آدابی که یهودیان تا امروزه راجعبه خوردن گوشت مراعات می کنند و به آن
پایبند میباشند این است که خوراکی که از مواد گوشتی فراهم شدهاست با فراوردههای
شیر نمیخورند و بالعکس.
حتی در بعضی از منازل سفره و ظروف جداگانه ای جهت خوراکیهای به اصطلاح «گوشتی» و
«ماستی» دارند. زیرا در تورات آمده است که: بزغاله را در شیر مادرش مپز( سفر خروج،
باب23: آیهی19: و بزغاله را در شیر مادرش مپز ایضاً سفرخروج، باب34: آیهی36.
ایضاً سفر تثنیه باب14: آیهی21.). و علمای یهود چنین مقرر داشتهاند که غذاهای
گوشتی را همراه با غذاهاییکه از لبنیات تهیه شده مصرف نکنند.